بهار
جهت مطالعه مطالب مامان آینده روی ادامه مطالب کلیک کنید. سلام ساعت 17:50 روز یک شنبه 29 بهمن اداره هستم همه رفتن دیروز رئیس همه رو اضافه کار نگه داشت ولی من پیچوندم ولی گفت باید امروز عوض دیروز بمونی گفتم باشه چون من دیروز کار داشتم که به کارم هم رسیدم. یه سری زدم به بلاگ های دیگران یکشون رو که داشتم خاطراتشو می خوندم از اول تا آخرش با چشم اشکبار خوندم. چه می دونم یه جورایی وقتی آدم مشکلات دیگران رو می دونه آروم میشه یا می بینه اوضاع خودش بهتره خدا رو شکر میکنه. عنوان این مطلب رو گذاشتم بهار چون دیگه داره بوی بهار میاد من عاشق بهارم خودم هم بهار متولد شدم من خیلی ماه اسفند رو دوست دارم چون برای بهار آماده می شیم...